- چانه داشتن ((~. تَ))
- قدرت پرگویی داشتن، پرگویی کردن
معنی چانه داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
beherbergen
mieszkać
abrigar
ospitare
huisvesten
อาศัยอยู่
घर में रहना
ev sahibi olmak
বাস করা
گھر میں رہنا
ملجا داشتن ملاذ داشتن
نو کردن جدید کردن اجرا کردن، از نو بکاربردناحیا کردن، از نو بکار بردن، خوش داشتن، خوشروی بودن خندان بودن شادمان بودن (چهره)
مجرم بودن مقصر بودن خطا کار بودن
سرمایه داشتن مال و منال داشتن: کتایو بی اندازه پیرایه داشت ز یاقوت و هر گوهری مایه داشت. (شا. بخ. 1460: 6)
میانه با کسی. نظر خوب با و داشتن روابط حسنه با وی داشتن
دشمنی داشتن
охватывать
reichen
охоплювати
obejmować